سرشت انسان، نحوه وجود او با اوصافی است که لازمه آفرینش او، غیراکتسابی، همگانی و مشترک میان نوع انسان است؛ این معنا از سرشت، اعم از امیال حیوانی یعنی «غریزه» و امیال عالی است که به «فطرت» تعبیر میشود؛ مقصود ما از «سرشت مشترک انسانی»، معنای اخص آن، یعنی «فطرت» است؛ پژوهش حاضر با هدف دستیابی به دیدگاه قرآن درباره وجود چنین سرشتی با بررسی دو دسته از آیات ظاهر در اثبات سرشت و آیات ظاهر در نفی برخی مؤلفههای سرستی یا تعدد سرشت و بیان وجه جمع میان آنها انجام پذیرفت؛ حاصل تحقیق که با روش توصیفی و تحلیلی سامان یافته، عبارت است از: الف) در بُعد بینشی، آگاهیهای فطری انسان به خدا، نفس و حالات نفسانی خود؛ در بعد گرایشی، میل به پرستش خدا، گرایش به خیر و فضیلت؛ و در بعد توانشی، توانمندی انسان بر خودسازی، تکامل و قرب الهی اثباتگر سرشت مشترک هستند؛ همچنین لازمه آیات صبغةالله، حنیفبودن دین، اقرار کافران به خالقیت خداوند، آفرینش انسان در بهترین ساختار و صورت و آیات بیانگر وجود حالات خاصی در او همچون تذکر، توجّه خالصانه او به خدا و تضرّع در هنگامه خطر اثباتکننده چنین سرشتی هستند؛ ب)آیات ظاهر در ناسازگاری با سرشت مشترک، با توجه به منشأ ذاتینداشتن نفی مؤلفههای سرشتی، مستلزم نفی سرشت نیستند؛ عدم گرایش گروهی از انسانها به دینِ حق، منشأ سرشتی ندارد؛ بلکه بر اثر انحراف از مسیر فطرت است؛ نکوهش انسان در برخی از آیات به سبب ویژگیهایی ناپسند، به معنای سرشتیبودن آن صفات نیست؛ بلکه به سبب سوء اختیار انسان است؛ آیه «شاکله» بیانگر تأثیرپذیری اعمال انسان از ملکات نفسانی او در حد اقتضاء است که با اختیار خویش در او شکل گرفته است؛ ج) روایات مربوط به طینت و سعادت و شقاوت آغازین انسانها بیانگر تأثیر اقتضائی طینت در سرنوشت انسان بوده و اثباتکننده دو نوع سرشت برای انسان نیستند.
واژگان کلیدی: سرشت مشترک انسان، طبیعت انسان، حنیف، صبغةالله، شاکله، فطرت الهی، دلایل فطرت