چکيده:
با وجود تحقيقات و کاوشهاي بسيار درباره شخصيت علمي شهيد مطهري، هنوز ابعاد قرآنپژوهي استاد، به خوبي شناسانده نشده است. رساله حاضر، حاصل جستجو در آثار استاد، جهت ارائه و تحليل برخي انديشههاي علوم قرآني و تفسيري معظمله است. استاد مطهري،در باب ماهيت وحي، بر پايه نگاهي فيلسوفانه، معتقدند: روح قدسي پيامبر، در قوس صعود با رويکرد به عالم غيب، حقائقي را دريافت ميکند و در قوس نزول، آن حقائق، با تنزل در مراتب وجود پيامبر، به صورت امري حسي در ميآيد. مشخصههاي وحي پيامبران از منظر استاد عبارتند از: دريافت باطني، فراگيري از معلمي غيربشري، توجه آگاهانه به منبع غيبي و ادراک واسطه وحي. موضوع اعجاز قرآن، مفصلترين بحث علوم قرآني آن شهيد عزيز است. دلالت معجزه به نظر ايشان دلالت عقلي و استدلالي چونان دلالت حدوث حادث بر علت واز نوع دلالت برهاني نه اقناعي- ميباشد. استاد بر اساس تأملات دقيق فلسفي و با استشهاد به آيات و روايات، علت ايجاد کننده معجزه را نفس پيامبر، به اذن خداوند ميدانند. معظمله، در مورد ابعاد ايجاد قرآن،تک منظري را مردود دانسته و با بهرهگيري از آيات قرآن به وجوه مختلفي از اعجاز معتقدند از اين رو در آثار ايشان، دستکم، پنج وجه اعجاز، قابل استفاده است که در برخي از آنها بيان استاد، ابتکاري است. ايشان در پاسخ تفصيلي به برخي مستشرقان و روشنفکران مسلمان که قرآن را تنها معجزه پيامبر، معرفي کردهاند؛ چنين ادعائي را بر خلاف صريح قرآن مبني بر نقل معجزات ديگر پيامبر دانسته و نسبت به آيات مورد استدلال آنان، معتقدند اين قبيل آيات بيانگر بهانهجوئي يا سودطلبي برخي تقاضا کنندگان معجزه ميباشد. استاد پس از تعريف محکم و متشابه، حکمت وجود متشابهات در قرآن را در ساختار مفاهيم معارفي آن بيان کردهاند؛ با اين توضيح که چنان مفاهيمي با الفاظ بشري که براي موضوعات مادي وضع شدهاند به طور کامل، قابل بيان نيستند از اين رو قرآن از زبان تمثيل و نمادين، بهره برده است. معظمله، نسخ را به لغو دستور اول و صدور دستوري به جاي آن، معرفي کردهاند. حکمت نسخ را نيز از مجموع بيانات ايشان چنين ميتوان برداشت کرد: گاهي مصالح و مفاسدي که در سلسله علل احکامند به جهت مقتضيات زمان، محدود به وقتي معين ميشوند؛ شارع نيز با علم قبلي به آن اقتضاءات، حکمي را موقتا تشريع ميکند ولي با انقضاي آن شرائط، زمان حکم نيز با علم قبلي به آن اقتضاءات،حکمي را موقتا تشريع ميکند ولي با انقضاي آن شرايط، زمان حکم نيز به انجام ميرسد و حکمي متناسب با شرائط جديد اعلام ميشود. استاد در مورد تعداد آيات ناسخ و منسوخ، از افراط و تکثير موارد و تفريط در انکار آن، پرهيز کردهاند. و اما در خصوص مباني تفسير، از آثار استاد مباني زير به دست ميآيد: 1- بر خلاف ديدگاه اخباريان، تفسير قرآن، ممکن و جائز است. 2- بنا به ادله قطعي تاريخي و برخي آيات، قرآن از تحريف، مصون مانده است. 3- زبان قرآن، ترکيبي و چند ساحتي است از اين رو در عين کاربرد زبان عرفي، از زبان نمادين نيز بهره برده است. 4- قرآن کتاب هدايت است و جامعيت آن نيز در همين راستا، تعين مييابد. استاد در موضوع قواعد تفسير، ضمن توجه دادن به قواعد ادبيات عرب، بر اعتبار قرائني چونان: سياق، فضاي نزول، آيات ديگر و روايات تکيه کرده، و در بطن و تأمل قرآن به بيانات روائي،اکتفا نمودهاند. در مورد روش تفسير استاد مطهري نيز شايد بتوان شيوه جامعنگر و فراگير را روش غالب بر تفسير ايشان دانست که به هدف انعکاس همه جنبههاي تفسير همچون تفسير قرآن به قرآن، تفسير قرآن به روايات، عقلگرايي در تفسير، تحقيقات واژهشناسي، رعايت اعتدال در تفسير علمي و طرح مباحث اجتماعي، به روشنگري در تبيين آيات پرداختهاند.