مقطع: 
کارشناسی ارشد
سال تحصیلی: 
1388

 

 

چكيده

 

پايان­نامه حاضر به بررسي جايگاه و نقش سياق در تفسير قرآن پرداخته است. تفسير قرآن بيان مفاد استعمالي آيات و آشكار کردن مراد خداوند از آن بر مبناي ادبيات عرب و اصول عقلايي محاوره است. در تفسيرِ متوني مانند قرآن كه مقاصد آن در قالب زبان رايج و متعارف (زبان قوم) بيان شده است، طبق اصول عقلايي محاوره بايد به قرائن مربوط به آن متن از جمله قرينه­ سياق به عنوان تنها قرينه پيوسته لفظي توجّه شود. بحث از جايگاه و نقش سياق در حوزه­ي مفاد ظاهری (نه مفاد باطنی) آیات قرار دارد كه همان تفسير مصطلح در نزد دانشمندان اسلامي است.

سياق ساختار کلّي برآمده از پیوستگی اجزای کلام واحد است که بر مجموعه‌اي از کلمات و جمله­ها سايه مي‌افکند و بر معناي آنها اثر مي‌گذارد. سياق به سه نوع سياق كلمات، جمله­ها و آيات تقسيم مي­شود.

دانشمندان اسلامي در آثار خود به ويژه در كتب تفسير به قرينه سياق به عنوان يكي از قرائن مهمّ در تفسير توجّه داشته و از آن كم و بيش استفاده كرده­اند.

معيار و ملاك قرينه بودن سياق، حکیم بودن گوینده و اراده نکردن معانی ناهمگن از کلام واحد است. تحقّق سياق جمله­ها منوط به وجود دو شرط ارتباط صدوري و ارتباط موضوعي است. راه­هاي مختلفي براي شناخت اين دو شرط وجود دارد كه مهمّ­ترين آنها بررسي محتواي آيات است. دليل معتبري بر اصالة السياق وجود ندارد و تنها پشتوانه آن، توقيفي بودن ترتيب برخي از آيات است كه آن هم مُدلَّل نيست. شيوه بهره­برداري از قرينه سياق مراحلي است كه طيّ آن با تكيه بر تناسب آيات مي­توان به مراد الهي رسید و يا به آن نزديك شد.

سياق در تفسير نقش‌هاي متعددي دارد كه مهمّ­ترین آنها عبارتند از: تعيين يا ترجيح قرائات، تعيين مكّي يا مدني بودن سوره­ها و آيات، تأييد يا ردّ روایات تفسيري و تعيين يا ترجيح معناي واژه‌ها و جمله­ها.

واژگان کلیدی: سیاق، جايگاه سياق، نقش سياق، تفسیر قرآن

گروه - گرایش: