مقطع: 
دکتری
سال تحصیلی: 
1397

 

 

چکیده

مسئله این تحقیق بررسی استلزامات و دلالت های کرامت انسان از دیدگاه قرآن به عنوان یک مبنای انسان شناختی، در حوزه مفروضه ها، مسائل، روش‌ها و نظریات مبحث شخصیت در علم روان شناسی است. هدف این پژوهش زمینه سازی برای تولید مبانی انسان شناختی روان شناسی اسلامی است و روش تحقیق به لحاظ استخراج مبنای مورد نظر از آیات قرآن، توصيفي- تحلیلی، مبتنی بر تفسير موضوعي و به لحاظ بررسی استلزامات آن مبنا در روان شناسی به روش مرسوم در فلسفه علم، عقلی- تحلیلی می‌باشد. یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد که قرآن از دو نوع کرامت ذاتی و کرامت اکتسابی برای انسان سخن گفته است. حاصل دلالت مبنایی کرامت  متخذ از قرآن در نظریه مزلو و آدلر و اسکینر این است که استعدادهای انسان محدود به امور مادی نیست و انسان از قابلیت‌های نامحدود روحی و معنوی در نیل به کمال از جمله نزدیکی به خداوند برخوردار می‌باشد و سلامت روان او نیز در گرو  حرکت به سوی همین کمال است. حاصل دلالت‌های مبنایی کرامت قرآنی در مفروضه‌های روان شناختی این سه نظریه، این است که مفروضه های مختار بودن، منطقی بودن، درون کنشی بودن و تغییر پذیری انسان و تاثیر پذیری توأمان او از سرشت و محیط با کرامت مندی او سازگار و همسو می‌باشد. همچنین حاصل دلالت‌های مبنایی کرامت در حوزه نظام سؤالات آنها این است که پرسش های مطرح در باره سرشت انسانی، برخورداری از آفرینش ویژه، ساحات وجودی انسان، سلامت روان و هدف غایی، عوامل تعیین کننده شخصیت و رفتار و پاک بودن ذات انسان، با این مبنا هماهنگ هستند. اما در حوزه روش با پذیرش مبنای کرامت قرآنی، نمی‌توان با روش تجربی که تنها روش مطالعه انسان در روان شناسی است، شناختی کامل از ابعاد وجود انسان و نیازهای وی به دست آورد بدین جهت برای ترسیم شخصیت آدمی به ویژه با لحاظ خصوصیت کمال پذیری و انحطاط پذیری نامحدود او از مراجعه به روش‌های دیگر از جمله روش نقلی در استفاده از منابع دینی و وحیانی ناگزیر هستیم.

 

کلید واژگان: کرامت ذاتی، کرامت اکتسابی، مبانی انسان شناختی، نظریه های شخصیت، مزلو، آدلر، اسکینر

 

گروه - گرایش: