كتاب «نقش پیشدانستهها و علایق مفسر در تفسیر قرآن» پژوهشی است در قلمرو تفسیر و علوم قرآن كه با تلاش پژوهشگر ارجمند حجتالاسلام والمسلمین دكتر علیاوسط باقری نگارش یافته و در 322 صفحه وزیری به عنوان هفتمین کار مشترک مؤسسۀ آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره) و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه به جامعۀ علمی ارائه شده است.
معرفی كتاب
خدای متعال به عنوان نازلکنندۀ قرآن، متن قرآن کریم که حامل پیامهای الهی است، و مفسر، سه عنصر اصلی مؤثر در فهم و تفسیر قرآن هستند. در برخی رویکردهای تفسیری، نقش اصلی در معنای متن، از آنِ «مؤلف» است و معنای متن همان مقصود وی میباشد و مفسر موظف است بدان دست یابد. در برخی رویکردها آنچه در دست یازیدن به معنا مهم تلقی میشود، «متن» است و مفسر بدون آنکه ذهن خود را در فهم دخالت دهد و نیز بدون اعتنا به مقصود مؤلف، باید متن را بر اساس عناصر و ساختار درونی آن، فهم و تفسیر کند. برخی نیز دراینمیان مفسر را در تولید معنای متن دخیل دانسته و در ایجاد معنا دخالت دادهاند.
مفسران قرآن دارای پیشدانستهها و علایق متفاوتی هستند؛ مفسری در فلسفه متبحر است و دیگری دستی در عرفان دارد و مفسری هم در علوم تجربی از معلوماتی برخوردار است. مفسر شیعی علایق شیعی دارد و کسی که مذهب دیگری دارد، دارای علایق مذهبی متفاوتی است. همچنین علایق سیاسی و اجتماعی مفسران با یکدیگر مختلف است. بررسی 1. جواز و عدم جواز تأثیر آگاهیهای پیشین و علایق مفسر در تفسیر، 2. امکانپذیر بودن یا نبودن کنترل آنها در فرایند تفسیر، 3. بررسی گونههای متصور نقشآفرینی علایق و پیشدانستهها در تفسیر قرآن و تعیین موارد روا و ناروای آن، از مباحث مهمی است که بهویژه پس از انتشار دیدگاههای جدید هرمنوتیکی در فضای علمی و فرهنگی کشورمان، نیازمند بررسی و موشکافی است.
این پژوهش بر اساس روش رایج تفسیر قرآن و با اذعان به ممنوعیت تفسیر به رأی، نقش پیشدانستهها و علایق مفسر را در تفسیر قرآن بررسی کرده است.
نویسنده در فصل نخست معنای تفسیر را بررسی کرده و نسبت آن را با تأویل قرآن روشن ساخته است. در فصل دوم رویکردهای مختلف در تفسیر متون را بررسی و با ارائۀ شواهد گوناگون، مؤلفمحوری مفسران مسلمان را، با وجود اختلاف در روشها و گرایشهای تفسیری، آشکار ساخته است. در این فصل مهمترین نظریههای تفسیری رقیبِ نظریۀ تفسیر اسلامی نیز نقد و بررسی شده است.
نگارنده در فصل سوم پس از بیان اقسام پیشدانستهها، وجوه روا و ناروای نقشآفرینی آنها در تفسیر را بررسی کرده و آسیبهایی را که ممکن است مفسر از این رهگذار دچار آنها شود شناسانده است. نیز در این فصل دیدگاههای توجیهگر دخالت پیشدانستهها در ایجاد معنا نقد شده است.
در فصل چهارم کتاب، وجوه روا و ناروای نقشآفرینی علائق مفسر در تفسیر بررسی شده و آسیبهای محتمل با ذکر نمونههایی نشان داده است.