هدف تحقیق حاضر، استنباط مسائل بنیادین ”دانش مدیریّت تفکّر“ از قرآن کریم است. این مسائل عبارتند از: 1. چیستی و چگونگی فرآیند تفکّر 2. کیفیّت تسلّط بر تفکّر و ادارهی آگاهانه و هدفمند آن. ”علم“ در قرآن کریم بر سه گونه است: 1. علم حسّي 2. علم غیب 3. علم فکری. با استناد به آیات مربوط به ”علم فکری“، اثبات میشود:
در تحقیق حاضر پس از اثبات فرضیهی «تفکّر در ادبیات قرآن کریمْ = تبیین» با استناد به لوازم عقلی آیات، این فرضیه با استناد به دلالت لفظی آیاتِ مشتمل بر مادّهی ”تفکّر“ ـ یعنی با استظهار از آیات ـ به اثبات نهایی و به نصاب نظریّهای قرآنی دربارهی چیستی تفکّر میرسد. در مرحلهی بعد، دیدگاه علّامه طباطبایی دربارهی نقش ضروری ”أمثال“ درتکوّن ”زبان“، به نظریّهی قرآنیِ «ابتنای شناخت ذهنی (= تفکّر) بر نشانهها (آیات، امثال)» ارتقاء مییابد و بر اساس آن، ”چگونگی فرآیند تفکّر“، تبیین میگردد و در نهایتْ نظریّهای جامع دربارهی ”چیستی و چگونگی تفکّر در لسان قرآنی“ ارائه میگردد که پایانبخش نیمهی نخست این تحقیق است. در نیمهی دوم تحقیق حاضر ”چیستی و چگونگی تفکّر“، اساس استنباط ”شروط تحقّق تفکّر“ قرار میگیرد و بر مبنای این شروط، قاعدهای برای سنجش ”میزان تفکّرپذیری موجودات“ تأسیس میگردد. بر اساس این قاعده که زیربنای نظری و راهنمای عملی مدیریّت تفکّر است میتوان با افزودن و یا کاستن آگاهانهی ”امکان تفکّر“، تفکّر را مدیریّت کرد و آنجا که ”اندیشیدنْ“ نافع است آن را تکثیر نمود و آنجا که غیر نافع است آن را تقلیل داد و یا از آن امتناع نمود. سرانجام پس از آنکه ضروریترین دانستنیها دربارهی تفکّر(چیستی و چگونگی تفکّر، شروط تحقّق تفکّر، آثار و ثمرات تفکّر، موانع و آفات تفکّر و ...) از قرآن کریم استنباط شد و مبانی معرفتی لازم برای حلّ مسألهی ”چگونگی مدیریّت تفکّر“ فراهم گشت، فصل آخر این تحقیق به تبیین این مسأله با تکیه بر آن شناختهای قرآنی میپردازد. در این فصل، چگونگی ادارهی آگاهانه و هدفمند تفکّر، با تبیین رابطهی ”حواس و ذهن“، ”ذهن و دل“ و ”ذهن و زبان“ در پرتو آیات قرآن و بر مبنای معارفی از قرآن کریم که روشنگر رابطهی ”تقوا و تفکّر“، ”زهد و تفکّر“، ”ذکر و تفکّر“ و مانند آن است تبیین میگردد و با استناد به چیستی و چگونگی تفکّر، اثبات میشود که ”زبان قرآن“ بهترین زبان برای ”اندیشیدن“ است.