چکیده
اعتدال در قرآن مفهومی ارزشی تلقی شده و رعایت آن از سوی حاکمان اسلامی اهمیتی دوچندان دارد، چرا که هر گونه افراط و تفریط در رفتار آنان منجر به انحراف انبوهی از مسلمانان از صراط مستقیم میشود و صدماتی جبرانناپذیر به پیکرة امت اسلامی وارد میکند؛ در حالی که به عکس، اعتدال در رفتار حاکمان، امت اسلامی را در مسیر صراط مستقیم قرار میدهد و موجب تحقق اهداف و ارزشهای الهی در جوامع اسلامی میگردد.
پژوهش حاضر درصدد بررسی تعریف اعتدال و نیز بیان معیار آن و ترسیم چگونگی اعتدال در رفتار حاکمان با مردم و کارگزاران به روش تفسیر موضوعی است.
حاصل آن که اعتدال در کاربرد وحیانی بر محور جانشینی با واژههایی مانند عدل، حنف، قصد، اقتصاد و استقامت و در محور تقابل معنایی با واژههایی مانند بغی، فساد، اسراف، اقتار، طغیان و جور در یک حوزه معنایی قرار میگیرد؛ اعتدال در نظام معنایی قرآن، مستقل از سایر مفاهیم بنیادین دینی نیست؛ اعتدال حقیقی همان التزام به توحید، رعایت موازین حق و عدل و خارج نشدن از صراط مستقيم بندگي خدا و پیروی از اسوههای قرآنی است.
حاکم معتدل جامعه اسلامی در حوزه فرهنگ بایستی جامعه را در دو بعد مادی و معنوی رشد دهد و نسبت به ارزشهای دینی هیچگونه تسامح و تساهلی نداشته باشد و در تعالی مردم در دو ساحت تزکیه و تعلیم سعی نماید. چنین حاکمی در حوزه اقتصاد به فکر کاهش فاصله طبقاتی و ایجاد تعادل اقتصادی در عین پرهیز از اسراف در بیتالمال میباشد؛ در حوزه سیاست نیز به توحید عملی ملتزم میباشد و با الحاد و کفر مرزبندی روشنی دارد. حاکم معتدل در قضاوت از مجازات بیگناهان و رشوه پرهیز دارد و در اجرای قوانین نهایت عدل را رعایت مینماید. بین افراد جامعه اعم از ضعیف، قوی، غنی و فقیر تفاوتی قائل نیست. اعتدال در رفتار با کارگزاران نیز ایجاب مینماید، در اعطای مسئولیتها شایسته سالاری لحاظ شود، تنبیه و تشویق متناسب و به موقع انجام گیرد.
کلیدواژگان: اعتدال، رفتار حاکمان، رفتار با کارگزاران، رفتار با مردم، قرآن کریم